مشهد مقدس
سلام عزيز دل ماماني نگي چقدر ماماني بيمعرفتهها چون واقعاً كار داشتم نتونستم بيام برات بنويسم ميخوام از مشهدمون برات بگم كه زوار كوچولوي ما بار اولش بوده رفته پابوس امام رضا الهي قربونت برم. روز 23 ارديبهشت با قطار رفتيم مشهد تو قطار ستايش خانم هي حوصلهشون سر ميرفت و باباجونشا حسابي كچل كرده بود كه چي ديش دارم باباجونم هي بايد ميبردش دستشويي خدا را شكر كه ما از اين كار معاف بوديم چون حالمان حسابي هم ميخورد نگيد تو رو خدا چقدر بد اداهه . شب هم كه من و دخملم نازم روي يكي تخت خوابيديم كه اگر ميله نبود پرتاب ميشديم پايين ستي جون ما يه خورده راحت طلبن، حالا بماند تا صبح چطور خوابيديم . صبح خدا را شكر...
نویسنده :
ماني و باباجي ستايش
12:45